هدف از این تحقیق بررسی نظریه کنش اجتماعی و فرهنگ تالكوت پارسنز با فرمت docx در قالب 46 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

فهرست مطالب
نظریه کنش اجتماعی و فرهنگ تالكوت پارسنز
1/25-1-2-نظريه كنش اجتماعي و فرهنگ مشاركت تالكوت پارسنز :58
1-1/25-1-2-نظام فرهنگ59
2-1/25-1-2- نظام اجتماعي61
3-1/25-1-2- نظام شخصيتي62
4-1/25-1-2-  ارگانيسم رفتاري63
5-1/25-1-2-نحوه تنزل فرهنگ در نظام اجتماعي63
6-1/25-1-2-  نحوه تنزل نظام اجتماعي در نظام شخصيت64
2/25-1-2-نظريه نوسازي لرنر :65
3/25-1-2-نظريه نوسازي اينكلس66
4/25-1-2-نظريه نياز به موفقيت ديويد مك كله لند .69
5/25-1-2-نظريه نفوذ اجتماعي ارنسون71
6/25-1-2-تئوري هاي گرايش يا نگرش Attitude73
1-6/25-1-2-  تئوري فيش باين – آيزن ( Fishbein & Ajzen  )74
2-6/25-1-2-نظريه ساپ و هارود ( Sapp & Harrod )75
7/25-1-2-نظريه وجدان جمعي و همبستگي اجتماعي دوركيم(Social Solidarity  )76
8/25-1-2-موريس هالبواكس77
9/25-1-2-  ماكس وبر78
10/25-1-2-آلفرد شوتز78
11/25-1-2-نظريه ماركس و بي قدرتي :80
12/25-1-2-زيمل و بي قدرتي :80
13/25-1-2-رابرت دال :81
14/25-1-2-اينگلهارت :81
15/25-1-2-ديويد سيلز :82
16/25-1-2-  كولين :82
17/25-1-2-  گائوتري :83
18/25-1-2-كلندرمن84
19/25-1-2-كلي و برين لينگر84
20/25-1-2-نلسون و رايت :84
21/25-1-2-ليپست :85
22/25-1-2-ملوين سيمن :85
23/25-1-2-ماري لوين86
24/25-1-2-جمع بندي و ارزيابي ديدگاه هاي ارائه شده87
2-2- بررسی پژوهش های انجام شده راجع به موضوع پژوهش92

مفهوم فرهنگ فرهنگ مشاركت به طور مبسوطي در نظريه كنش اجتماعي پارسنز مورد توجه و بحث قرار گرفته است . بر اساس نظريه كنش اجتماعي ، شخصيت محصول دروني شدن موقعيت هاي داري نقش و پايگاه است و از آنجا كه فرد در جامعه نقش هاي مختلفي را در موقعيت هاي مختلف دارا مي باشد ، از جمله فرد شاغل در يك سازمان اداري موقعيتي ( پستي ) سازماني است و هر نقش يا موقعيت سازماني داراي شبكه اي از هنجارها و بايد و نبايد ها مي باشد . 

هنجارهاي مذكور نيز در جريان جامعه پذيري سازماني بتدريج در افراد دروني شده و در آنها پايبندي به وظايفشان را بوجود مي آورد . بر اين اساس مي توان فرهنگ مشاركت را ميزان پايبندي افراد و اعضاء به رعايت هنجارهاي نقش خود تعريف كرد. پارسنز در تئوري ساخت كنش اجتماعي معتقد است كه كنش انسان همواره و همزمان تحت تاثير چهار نظام است . 

پارسنز مي نويسد ، كنش اجتماعي در قالب هنجارها و ارزشهاي اجتماعي سازمان مي يابد . هنجارهاي اجتماعي كنش فرد را در جهت همنوايي نظام ارزشهاي اجتماعي سوق مي دهد . پارسنز كنش اجتماعي را ناشي از موقعيت و نقش اجتماعي فرد دانسته ، بر اساس آن به تحليل مي پردازد . 

براي پارسنز نظام فرهنگ با اهميت ترين نظام در بين نظامهاي چهار گانه كنش است . در واقع نظام فرهنگي بر تارك نظام كنش پارسنز جاي دارد . پارسنز فرهنگ را نيروي عمده اي مي انگاشت كه عناصر گوناگون نظام گوناگون نظام اجتماعي را بهم پيوند مي دهد . فرهنگ ميانجي كنش متقابل كنشگران است و شخصيت و نظام اجتماعي را باهم تركيب مي كند . 

فرهنگ در نظام اجتماعي به صورت هنجارها و ارزشها تجسم مي يابد و در نظام شخصيتي ملكه ذهني كنشگران مي شود . اما نظام فرهنگي بصورت ذخيره دانش ، نمادها و افكار ، وجود جداگانه اي نيز براي خود دارد . اين جنبه هاي نظام فرهنگي در دسترس نظامهاي اجتماعي و شخصيتي هستند ، ولي به بخشي از آنها تبديل نمي شوند .